یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

یک فنجان حرف تازه دم

یادداشت های بی وقت

سنتوری

سلام آقای مهرجویی.

حالتون خوبه آقای مهرجویی؟

با عرض شرمندگی باید عرض کنم من سنتوری رو دیدم آقای مهرجویی!

اینم شماره حسابمه:۰۳۰۱۶۷۶۷۱۴۰۰ ،آقای مهرجویی.

اگر وجدان دارید(و یا حداقل برای افه فرهنگ سازی و ظاهر سازی و اینا) لطفا همین حالا،قبل از اینکه پلیس خبر کنم،خودتون برید و مبلغ چندهزار تومن به حسابم واریز کنید آقای مهرجویی.

تعجب نداره که آقای مهرجویی!خیال کردید فقط خودتون تو دنیا شماره حساب دارید که اینجوری عین پتک می کوبیدش تو سر ِ ما،آقای مهرجویی؟

زرشک...آقای مهرجویی!

خیلی خاصیت داره؛با شما نیستم آقای مهرجویی.

داشتم می گفتم آقای مهرجویی،شما به من بدهکارید آقای مهرجویی.

من ۱۵۰۰ تومن نفله کردم دی وی دی سنتوری رو خریدم ،بگو خب،آقای مهرجویی...

دی وی دیه خراب بود،باز هم بگو خب،آقای مهرجویی...

بعد رفتم به دوستم رو زدم و شخصیتم رو جلوی چشمش عینهو دستمال کاغذی یه آدم سرماخورده ای که پولش نمی رسه یه بسته آنتی هیستامین بخره،و شاید حتا یه دستمال کاغذی دیگه؛مچاله و چروک کردم. لازم نیست دیگه بگی خب،آقای مهرجویی.چون تا فردا صبح هم اگه خب خب کنی،واسه من شخصیت از دست رفته و روی زمین افتاده نمی شه آقای مهرجویی.

آخرش مجبور شدم دوباره ۱۵۰۰ تومن دیگه نفله کنم تا فیلم شما رو ببینم آقای مهرجویی.

اما من فیلمتون رو شنبه دیدم و لابد می دونید که شنبه ها بلیت سینما ۸۰۰ تومنه آقای مهرجویی؟

حالا اگر ریاضی تون خوبه،حاصل این عبارت رو به دست بیارید و عدد حاصله را به تومان بریزید توی حسابم آقای مهرجویی:

؟=(وقتی که به قول قدیمی ها طلاست+شخصیت خرد شده  گرانبهاتر از الماس+ ۱۵۰۰+۱۵۰۰)-۸۰۰

اگر ریاضی تون ضعیفه،لااقل آزاده باشید آقای مهرجویی!